سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ای مردم نا مردم

ای مردم نامردم ، از همه تان بیزارم.... بیزار

علی ع خوب شناختتان که فرمود : یا اشباه الرجال و لارجال

تا منفعتتان باشد، هستید ، اگر نبود، فقط خود را میبینید

از همه تان بیزارم

حتی تو

حتما با خود میگویید همه را به یک چوب نران ، همه اینطور نیستند

اما من میگویم آیا شما از پدر و مادر به دیگران نزدیک ترید؟

پدر و مادر هم بخاطر اینکه فرزند خودشان است به او عشق میورزند... بخاطر خودشان....

از همه تان بیزارم

کاش بویی از خدایتان میگرفتید

کاش بویی از اولیای دینتان میگرفتید

کاش دیگران را همچون خود میدیدید و دوست میداشتید

کاش اعتقاد قلبیتان بود بنی آدم اعضای یکدیگرند

کاش هرکسی را بخاطر خودش دوست داشتید

کاش به اسلام ، واقعا عمل میکردید

لااقل اگر دین ندارید آزاده باشید ...

چرا گاهی از دیگران توقع داریم برایمان کارهایی انجام دهند که وظیفه شان نیست و خودمان در مقابل وظایفمان کوتاهی میکنیم؟

آه خدا ، تو چقدر صبوری؟ آیا تو هم با دیدن اینهمه بی عدالتی و نامهربانی عصبانی و ناراحت میشوی؟

چرا ما را نابود نمیکنی تا بجایمان کسانی را بیاوری که شایسته تر باشند

آیــــــــــــــــــــــــــــــــی آدم هایی که خستگی را از دوشم بر نمیدارید، لااقل خسته ترم نکنید

بگذارید در تنهایی خودم ، با محبوب خودم باشم . اگر در لحظاتم شریک نیستید، داغ دلم نباشید ...

ای کاش میفهمیدید روح لطیف است، آنهم روح یک زن ... مهربان است همچون محبوبش ، آزارش ندهید ، لطیف است

گاهی همین شمایید که مرا از همه ی زندگی بیزار میکنید، بگذارید تا لحظه ی وصال محبوبم شما را تحمل کنم ، به قول مولایم علی ع : " چقدر دوست داشتم شما راهرگز نمی دیدم و هرگز نمی شناختم!

شناسایی شما جز پشیمانی حاصلی نداشت ، و اندوهی غم بار سرانجام آن شد ...

خدا شما را بکشد که دل من از دست شما پرخون است و سینه ام از خشم شما مالامال ...

کاسه های غم و اندوه را جرعه جرعه به من نوشاندید ...."

.

.

.

شما را به خدا سوگند اگر مرا بخاطر خودم نمیخواهید رهایم کنید ، حداقل آزارم ندهید ....

 

مخاطب : عده ی زیادی از افرادی که میشناسم



[ پنج شنبه 91/10/28 ] [ 12:17 صبح ] [ انا عبدک الضعیف ]

نظر